سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/10/24
11:36 عصر

آرشیو

بدست دخترخونه در دسته

دوشنبه، 3 اسفند، 1383

مع سلام
ب ... بسم الله الرحمن الرحیم ، ... . نمل
همسایه ، سلام علیکم .
دیشب در گشتی شبانه ، یادم آمد صوتی تصویریش در شبستان ، که امیدوارم : همچو گلستان نباشد .
جان من ای هم وطن ، نم نم بران تا اربعین .
بیر باخ من :
سر شب سلام علیکی هم با خراسانی ، رضوی و مشهدی ، که داشتم ، آنهم مستمعین را از : ( مرگ ) بگی نگی مثل : ( گور ) می ترساند ، در حالیکه نه تنها راحت ، بلکه به : زیبا یی هم می شود گفت : بمیریم ، قبل از آنکه بمیریم ، دستکم با مس خود زمینی .
راستی ، در مهندسی : ( عقلانیت ، معنویت و عدالت ) فکرت کجا بود ؟ جاندار ؟ یا جان داده بودم ؟ مشورتی کرد ؟ موسی بی هارون ؟
کو زبانت ای : ( عقل ... ) تا بر نیل قدیم و جدیدش زنی و راه باز کنی برای ملتم ؟ امتم ؟
نکند پیر شدم ؟ له له بزنم آ ب دهد ؟ قدیم ؟ یا جدیدش ؟ هیهات زیر پرچمی جز پرچم خانه ی خود .
هم محل ، تا مهدی ، یا سجاد .
باسلام ، زیاد نرود مکتب حسین ، حسین مادر ، یا علی موسی الرضا علیه السلام .

 
یکشنبه، 2 اسفند، 1383

مع سلام

بسم الله ... ، ید بّرال ... . سجده

سلام ، خوبی ؟ الحمدلله .

     ضمن عرض تسلیت ، بمناسبت امروز به افق ایران ، غرض از مزاحمت دوباره ، اینست که دخترم ، مریم خانم ، همانطور که عملی بعرض رسید ، کتبی هم عرض کنم ، باشد که دولت برقی هم بی نصب نماند .

     حافظ شناسی ، که می شناسی ، اثر خوبی دارند ، که عاشقان به حضرت حافظ هم ، بی خضر نروند سراغ ایشان هم .

     : ( حالا ) ، در نقطه ی ب بسم الله ، خواجه ی شیراز : ( چرا ... ) : عشق آسان نمود ؟

     : ( ... که ) : اول ، کار را برای : ( ملک الموت ) یا دلخواه گفته و نوشته اش هم ، که منسوب به حضرت حافظ هم باشد ، سخت نگیرد و : ولی افتاد مشکلها ( ی ) دلخواه را هم ، تا دلش بخواهد ، برای آنکه می گوید فقط بده بیاد ، ولی ، نم پس نمی ده ( م ) !؟ جریان دهد .

     کافیست گوش کنی و جان کلام را بگیری ، چقدر ؟ همانقدر که گوش دادی .

                                         و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته ، پدر .

 

 

 


 
شنبه، 1 اسفند، 1383

مع سلام

بسم الله ... و ال ( ض ) ال ... .

سلام فرزند : در مدار ( م ) .

     بعد از سلام ، برای پسر خوبم ، که اجازه گرفته این شبها به مسجد برود ، بگویم که اگر مثلا ، بعوان مثال می گویم ، وگرنه من که هنوز باور نکرده ام ، شاید برای همین چشم و گوشم شدی ، که اگر و فقط اگر در ( کنار ) قرآن هم ، چه رسد به آنچه بما نازل شده ، زبانم لال یکی ، آنهم بالای منبر و بنام : ( واعظ ) هم ، خدای نخواسته گفت :

     نگار من به مکتب و خط ننوشت ، ...

     و بعد هم ، هم وزن خودش بما اشاره کرد ، حرفش که تمام شد ، من را بیاد آور .

داستان یک ( چیز ) :

      از ( کتاب خدا ) که خبر داری اسم آسمانی و زمینی را ، از زبان با برکت رسول خدا هم شنیده ای آسمانی و زمینی را ، می ماند از ایشان که پرده از نام مخفی خود برداشته اند و آشکار تر از نام نامی عبّاس بن علی بن ابیطالب علیه السلام ، به افق تهران ، کدا م گوش شنیده ؟ یا من گوش ندارم .

                                                                                    تا بعد : یا حسین .